آرینآرین، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

"هدیه ای از بهشت"

خاطرات مسافرت تابستان 94

1394/11/8 15:25
نویسنده : مامان سمیه
165 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگم

امسال تابستون 5 شهریور حرکت کردیم به سمت خرم آباد ... از راه اهواز رفتیم ...صبح ساعت 7 حرکت کردیم و عصر رسیدیم خرم آباد رفتیم خونه اقوام بابا محسن که خیلیییی مهمان نواز بودن ... خرم آباد شهر قشنگیه و معروفه به شهر آبشارها ... ولی ما چندروز بیشتر وقت گشت وگذار نداشتیم ... اولین آبشاری که رفتیم آبشار نوژیان بود کوچولو موچولو بود البته بخاطر کم آبی اما قشنگ بود وتو هم راحت میتونستی بری تو آب

ناهار اونجا بودیم و عصر هم برگشتیم . خاله صفورا هم که اصفهان بود و نزدیک به  مایه روز بعد اومد پیشمون و یه روز دیگه رفتیم آبشار بیشه . خیلی قشنگ و رویایی بود

اینجا دیگه تن به آب زدیم و از وسط رودخانه رد شدیم و رفتیم زیر خود آبشار خیلی خنک بود .البته تو رو دوششون گزاشتن ورد کردن .ولی خیلی بد آرومی کردی اون بالا . اما  عجب جای قشنگی بود . حتما دوباره باید بریم

شب رفتیم بام لرستان ... تقریبا مثل کوهپایه شیراز ولی جاده  داشت تا بالای کوه با ماشین رفتیم تا بالا بعد تمام شهر زیر پاهات بود .اینجا هم عااالی بود تو شب تمام شهرو میدیدی خیلی قشنگ بود  یه روز عصرم رفتیم قلعه فلک الا فلاک .پشت بام و موزهاشم رفتیم که جای زیباو تاریخی بود

شبش هم رفتیم دریاچه کیو برای شام . فرصت نشد تو روز این دریاچه رو ببینیم ولی جای زیبایی بود . تو هم با بچه ها کلی بازی کردی تو پارک . تازه سوار قایق پایی هم شدیم و کلی شعر خوندیم . بابا محسنم کاپیتانمون بود ...خیلی خیلی سفر خوب و خوشی بود

برگشتن از راه اراک اومدیم گلپایگان .. 13 شهریور عروسی پسر عمه من بود . دوشنبه از خرم اباد برگشتیم . تو راه تو حالت بد شد و یه مریضی ویروسی گرفتی و دل درد و تهوع ... تا رسیدیم منم مریض شدم و به ترتیب به همه مریضیمون انتقال پیداکرد خخخخخ مسافرت این چیزارو هم داره دیگه

خلاصه یه روزم رفتیم خوانسار و کلی چیزای خوشمزه گرفتیم

عروسی هم به خیر و خوشی تمام شد و برگشتیم

امیدوارم بازم از این سفرای شاد و خوشمزه  با تو پسر نازداشته باشیم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)