آرینآرین، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

"هدیه ای از بهشت"

آرین در سال 94(قسمت اول)

1394/3/30 1:16
نویسنده : مامان سمیه
177 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر عزیزتر از جانم

این اولین پست تو سال جدیده ... دیر شده ... ببخشید ... تنبلی کردم خخخخخخخ

میخوام از شروع سال جدید برات بنویسم. چند روز مونده به سال 94 حرکت کردیم به سمت گلپایگان . خواستیم سال تحویل پیش مادربزرگ من باشیم. اما نرسیده به اصفهان ماشین خراب شد. ومجبور شدیم یه شب اصفهان بمونیم تا فردا عصرش که ماشین درست شدورسیدیم گلپایگان ... عجب هوایی بود سرد بود اما باحال... همه درختها پر بودن از شکوفه های سفید وصورتی .. نزدیک شش روزی موندیم... یه روزشم مامان جون وباباجون و خاله رو تونستیم ببینیم اونجا .اونا تازه اومدن که ما برگشتیم اخه بابا محسن مرخصی نداشت

 

 

یه روز رفتیم خوانسار .. البته بارون میومد بیشتر روزا و نمیشد زیاد بیرون رفت ... هوا خیلی سرد بود اما در کل خوش گذشت وتعطیلات خوبی بود.

 

برای سیزده بدر باشت بودیم واز صبح تا شب رفتیم منطقه شلال دون ... که خیلی تو فصل فروردین با صفا هستش. شب آتیش درست کردیم و زندایی بابا محسن آش ماست درست کرد که خیلی خوشمزه بودو تو اون هوا چسبید.البته تو هم بازی کردی و هم طبق معمول بهانه و گریه هاتم داشتی

خب این از قسمت تعطیلات عید نوروز ... در ادامه از سفر بوشهر وجریانی که باعث شد نانی یا همون پتو که همیشه همراهت بودفراموشت بشه برات مینویسم. دوست دارم سبد سبد پسر عزیزممحبت

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان نیکا
12 تیر 94 15:02
پست عیدنوروز روخوندم منتظرسفرنامه بوشهرم...