آرینآرین، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

"هدیه ای از بهشت"

تولد دوسالگی مبارررررررررک

1393/11/8 1:07
نویسنده : مامان سمیه
189 بازدید
اشتراک گذاری

سلام. ... دوساله شدی پسرقشنگم. ...تولد دوسالگی ات مبارک....روزها و شبهایی که به سرعت برق وباد گذشتند. شاید به کلام اسان باشد

چه روزها که با خنده هایت خندیدم. ..و با گریه هایت گریان شدم....با نفسهایت نفس کشیده ام وبالیدنت رانظاره گربوده ام. ..به داشتنت افتخارمیکنم. ..آرزوی همیشگیم برایت سلامتی و شادی ست. بودنت امیدهمیشگی من درزندگی است. دوستت دارم وتولدت مبارک. ...با بهترین آرزوهامحبت

.......................................................................................................................................

امسال تولدت گچساران بودیم ... با خونواده عمه شکوه و عمه هاجر برات یه جشن تولد کوچیک گرفتیم ...خوش گذشت ... تو هم خیلی خوشحال بودی و صد البته عاقلتر و بهتر همه چیزو میفهمیدی

بازم تولدت مبارک باشه وهمیشه شادو سلامت باشی پسر قشنگم محبت

..........................................................................................................

خب تو این روزای گذشته اکثر روزای هفته صبحها تو با مامانی میومدی دفتر و به یاری خدا کم کم به این رفت وآمدا عادت کردی ... تقریبا یکساعت و نیم تا ساعت 12 ظهر میمونیم دفتر ... تو هم آرومی و اذیت نمیکنی ... به منشی من میگی گاله(خاله) ووقتایی که میرم داخل دادگاه پیشش میمونی تا برگردم ...البته تمام وسایل روی میزو برمیداری تا بازی کنی باهاشون ... یه وقتا هم نقاشی میکشی یا با گوشی بازی میکنی و البته همیشه میدونی برات خوراکی میارم سریع میری سر کیفم میگی به به یا شیر

کماکان به بازی ماشیتات ... سه چرخه ات ... شاسخین و توپ بزرگی که دایی برات خریده علاقه زیادی داری و البته یه گوشی بدون سیم کارت که دیگه مال خودت شده و حسابی باهاش بازی میکنی

تلفن خونه رو برمیداری بلند میگی الو و به زبون خودت حرف میزنی ... یه کم مکث میکنی دوباره شروع میکنی به حرف زدن ... ایفنکه جای خود دارد ... هی برش میداری میگی کیه ... منم میگم هیچکس نیس اونوقت تو کلی میخندی ...

هنوز به پتوت علاقه داری و بهش میگی نانی و بالشتت هم اضافه شده همیشه باید پیشت باشه به اونم میگی بالی ...شبها خیلی خوابت خوب شده بیشتر وقتا تا صبح میخوابی و البته چند بار بعضی وقتا پا میشی که اونم تو خواب میگی نونو ... نانی ... بالی ... منم پتوتو کامل میپیچم دورت و دوباره میخوابی

عادت خوبی که پیدا کردی مسواک ردنه و کلی استقبال میکنی ...

وقتی دارم غذا درست میکنم یا تو اشپرخونه هستم میای با دستات میزنی رو کابینت میگی بالا ... منم میزارمت رو کابینت بشینی و کار میکنم

خیلی نسبت به قبل آرومتر شدی وعاقلتر .. مخصوصا جایی اگه مهمون باشیم اصلا اهل فضولی کردن نیستی و من این عادتتو خیلی دوست دارم یا توی خیابون اصلا دستمو ول نمی کنی

مامان وبابا عاشقتنمحبت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نیکا
10 بهمن 93 16:49
تولدتولدتولدش مبارررک.....انشالله زیر سایه تون بزرگ بشه ومردبشه... عه!!پس کوعکس؟؟؟؟؟