15 ماهه شدن آرین
سلام عشق کوچولوی مامان
15 ماهگیت مباااااارک
روز به روز بزرگتر میشی گلکم .... نازتر و مامانی تر
حالا بگم از تازه های پسرکم :
اول اینکه دندون نیشت در اومده ...این میشه دندون نهمت ...به خاطرش خیلی اذیت شدی ... حالا نوبت اونطرفیه که دربیاد
هر چیزی رو بخوای با اشاره میگی ... کافیه کلمه دد رو بشنوی کفشاتو دست میگیری میری پشت در می ایستی ...با بابا بیشیر میری بیرون و با ماشین میگردین و خریدای خونه رو با هم انجام میدین وهمبشه با خوراکی تو دستت برمیگردی خونه شیطون
کلمه آب رو هنوز نمیگی اما لیوان رو از آب سردکن یخچال برمیداری بهم میدی تا بهت آب بدم ... کماکان عاشق ماکارونی هستی ... وااای تا بطری نوشابه رو ببینی میخوای تا بهت بدیم برای همین ما همیشه قایمش میکنیم سر سفره .... یاد گرفتی که از نی آب و آبمیوه بخوری
اگه ببینی از کجا شکلات و خوراکی برات میارم جاشو یاد میگیری منو میبری همونجا تا باز بهت بدم ...
پشت سر هم برای خودت حرف میزنی به زبون مریخی اد اودو با دا دد ... منم اینطوری
خیلی پارک رو دوست داری حتی اگر از دور ببینی میشناسی و بهش اشاره میکنی
عاشق بستنی هستی ...
معنی جملاتمو خوب میفهمی مثلا میگم بریم آشپزخونه به به بدم زود بلند میشی جلو جلو میری یا بریم حمام آب بازی میفهمی .
کلا عاشق آب شدی یه روز بابا میخواست ماشین بشوره تو هم رفتی تو حیاطو تا خودتو خیس خیس نکردی نیومدی تو خونه اونم به زور آوردمت ...
در مورد همه چیز کنجکاوی میکنی ... اگه مورچه ببینی دنبالش میکنی تا بگیریش و ....
وقتی میگم بیا بوست کنم لپیو جلو میاری ... بهت میگم مامانو ببوس میبوسی خیلی پسر بامحبتی هستی خیلی .... از دور اگه دستامو باز کنم برات میدویی میپری تو بغلم دستاتو حلقه میکنی دور گردنم ... مامان خیلی دوست داااااره خیلی
اینم یه دسته گل مثل خودت ... آخرین بار که رفتیم گردش جمع کردیم ... تقدیم به دوستان گلمون